بهمن ماه سال 1343 محمد اندرزگو به همراه چند تن ديگر روبروي ساختمان مجلس منتظر مي شوند تا حسنعلي منصور را ترور كنند. ترور با موفقيت انجام مي شود، اما مأموران با تجسس بسيار همه ي عاملين ترور به جز سيدعلي اندرزگو را دستگير و اعدام مي كنند. مأمورين ساواك به دنبال اندرزگو هستند چرا كه او را از طراحان اصلي ترور مي دانند، اما سيدعلي اندرزگو در لباس مبدل به مبارزه ادامه مي دهد و چند بار تا مرز دستگيري مي رسد، وليكن باز نجات مي يابد و هر بار مجبور مي شود به همراه خانواده به شهري يا روستايي ديگر برود…
در آخرین روز حکومت محمدرضا شاه، وقتی کاخ های سلطنتی مورد هجوم مردم قرار می گیرد، چند تن از افراد وابسته به رژیم در کاخ مخفی می شوند. آن ها کیفی را که حاوی اسناد محرمانه و جواهرات و اسکناس بوده در محوطه کاخ مخفی می کنند..
یک سرگرد ارتش به همراه افرادش که پسرش نیز در میان آنهاست، به مأموریت انفجار پل الخلیل در خاک عراق میروند. اما حین عملیات، پسر سرگرد به شهادت میرسد و او به همراه افرادش به اسارت نیروهای عراقی درمی آیند. در بازداشتگاه، سرگرد تظاهر به همکاری با عراقیها میکند و از این طریق موفق میشود به همراه سه تن دیگر از اسیران، نظر فرمانده بازداشتگاه را نسبت به ضبط یک مصاحبه تلویزیونی جلب کند..